نویسنده | |
---|---|
شماره در مجموعه | 6-2 |
انتشارات |
هری پاتر ۶: هری پاتر و شاهزاده دورگه ۱
۲۶,۰۰۰تومان
جنگ در برابر ولدمورت خوب پیش نمیرود. حتی دولت مشنگها نیز به این مشکل پی برده است. رون به طور مرتب آگهیهای ترحیم در روزنامه را ورق میزند و به دنبال نامهای آشنا میگردد. غیبت دامبلدور در هاگوارتز گاهی طولانی میشود و محفل ققنوس افراد زیادی را از دست داده است. با این حال… درست مانند سایر جنگها، زندگی همچنان در جریان است.
آن وزیر دیگر
چیزی به نیمهشب نمانده بود و نخست وزیر، تنها در دفتر کارش نشسته بود و یادداشت بلندبالایی را میخواند که واژههایش بدون انعکاس کوچکترین نشانهای از معنایشان به درون ذهن سرازیر میشدند. منتظر تلفن رئیس جمهور کشوری دوردست بود و نمیدانست این مرد بختبرگشته کی تلفن میزند؛ از سوی دیگر میکوشید خاطرهی ناگوار آن هفتهی طولانی، ملالآور و پر دردسر را از سرش بیرون کند و در این گیرودار دیگر در ذهنش جایی باقی مانده بود تا آن را به چیز دیگری اختصاص بدهد. هرچه بیشتر میکوشید بر روی حروف چاپی یادداشت متمرکز شود، چهرهی شادمان یکی از مخالفین سیاسیاش را با وضوح بیشتری در برابر چشمانش میدید.