ابعاد | 19 × 12.5 × 3.5 cm |
---|---|
ویژگیهای ادبی | |
ویژگیهای چاپ | |
تعداد صفحات | 396 |
انتشارات | |
نویسنده | |
مترجم | |
کشور منشأ | |
سال چاپ اولیه | 2014 |
عنوان اصلی | The Fall |
شابک | 9786002964380 |
زوال – براساس زوال خاندان آشر
۳۱,۰۰۰تومان
خانه همهچیز را میداند. همهچیز را میبیند، همهچیز را میشنود. از پنهانترین میلها و افکارت خبر دارد، و هرگز، هیچوقت، رهایت نخواهد کرد.
مادلین آشر، نفرین شده است.
خانۀ آشر زنده است، نفس می کشد و او را زندانی کرده. اعضای خاندانش را نسل در نسل به کام جنون فرستاده، مادر و پدرش را گرفته، و حالا او و برادرِ دوقلویش را می خواهد.
کسی نمیتواند کمکشان کند ولی هیچ کس هم، هیچ کدام از اعضای نفرین شدۀ خاندان آشر، خانه را به خوبیِ مادلین نمیشناسند.
شاید سرانجام او تنها کسی باشد که بتواند به این سیاهیها خاتمه بخشد. ولی خودش را زنده به گور، درون تابوت پیدا میکند.
شروع کتاب:
اولین چیزی که میفهمم این است که پتویم سر جایش نیست. آخرین بخش آداب شبانگاهیام بالا کشیدنش تا چانه است و آن هم هیچ وقت پایین نمیافتد، حتی اگر با بدترین کابوسها دست و پنجه نرم کنم.
اما یک چیزِ دیگر هم سر جایش نیست، این که سعی میکنم تکان بخورم و با این که ظاهراً فلج نشدهام، دستهایم به تنم چسبیده و ذهنم کند شده و وحشت رفتهرفته فرا میگیردم. دست و پا میزنم، به چپ میچرخم و یک بازو را رها میکنم.
دست لرزانم بالا میرود. هنوز چند سانت بالاتر نرفته که به سنگی سرد میخورد. پلک میزنم. نوک مژههایم به پوستم میخورند و دوباره سر جایشان بر میگردند، که همین یعنی چشمهایم بازند. تاریکیِ راکد و فشرده آنقدر غلیظ است که نمیتوانم دستِ لرزانم را ببینم، حتی وقتی بازویم را خم میکنم و انگشتهایم را روی چشم راست، و بعد چپ فشار میدهم – آرام، خیلی آرام – تا خیالم جمع شود هر دو سرجایشان هستند و از کاسه در نیامدهاند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.